سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موج نور


ساعت 8:13 عصر سه شنبه 87/11/8

خدایا بی تقصیرم

 

چه کسی مرا آرام خواهد کرد آن گاه که بی قراری سراغ من می آید و دلم بهانه ها از تو می گیرد. اشکهای شبانه ام را می بینی؟ خدایا جواب آنها را چه کسی خواهد داد؟ خدای من اگر مرا به جرمم بگیری تو را به عفوت می گیرم، اگر لغزشهایم را نشانه بگیری به آمرزشت نشانه می گیرم.

ای عزیز من! چگونه است که دل ناامید و خسته ام را رد کنی، چگونه بی تابی خویش را به دوش گیرم با این غم پیدا و پنهانم چه کنم. نمی دانم که این درد است یا حمیم، همین را می دانم که از من نیست و هر چه هست از توست. افسرده و دل نگران نیستم چون دل به تو دادم و راه در این وادی گذاشتم که تو خواستی و من بی تقصیرم.



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: الهام

    نوشته های دیگران ( )

    ساعت 7:35 عصر یکشنبه 87/10/29

    بهترین دوستانم                                                                                                                                                 سلام امروز میخوام از کسانی که تو مدت مشکلات و بیماریم همیشه با تمام وجود از دور و نزدیک هوامو داشتن و خیلی خیلی دوستشون دارم حرف بزنم از کسانی که هرگز پشت سرم حرف نزدن از کسانی که هیچوقت منو تنها نزاشتن وهمیشه پشتم بودن تشکر کنم از کسانی که از خواهر بهم نزدیکتر بودن وهرگز منو بخاطر اشتباهاتم سرزنش نکردن بلکه همیشه منو در کارهای مثبتم تشویق  کردن و منو بخاطر خودم دوست داشتن - منیره ، منصوره، مرضیه ، سمیه .حسین خانی ،  زهرا .الف  ،  فهیمه و فاطمه الف،  سمیه. مقدس ، معصومه. ز ، اسما .ع  ،نیلوفر .ص ،  و حتی دوستانی که با تلفن مدام جویای احوال من بودن -عاطفه.الف ، زینب.د ، اکرم.ع،  زهرا.گ ،  نرگس رضایی ، زهرا نجفی ، فاطمه. ع ، شیماوشکوفان.ح ،  سمیرا.م ،  ازاده.ف ،   نسرین.الف ،  و آرزو.الف .

    خدایا به حق پیغمبرت ، به حق همه انسانهای خوب؛ همه دوستانمو عاقبت به خیر کن. همینطور که اونا منو بزرگ داشتن و عزیز شمردن، تو نیز در نزد خودت بزرگ و عزیز کن.



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: الهام

    نوشته های دیگران ( )

    ساعت 9:2 عصر پنج شنبه 87/10/26

    سلام

    حقیقت اینه که ذهن همیشه مشغولی دارم.گاهی خیلی مشوش میشه و لبریز.خواستم با آوردن نوشته های ذهنم در وبلاگ،سروسامونی بهشون بدم،عاشق تغییراتم. هرچی جلوتر میرم این حالت در من بیشتر میشه. تازگی به این نتیجه رسیدم که باید مثل قبل اهل ریسک شد،چیزهای جدید رو امتحان کرد، خسته شدم ازبس خواستم چیزهای قدیم رو حفظ کنم یا طعمهای قدیمو بچشم.

     از انتقاد خوشم میاد. آدم قانعی هستم، با یک نسیم خنک کلی کیف می کنم. چیزهای زیادی برای شاد بودن و شادی کردن نمیخوام، اصولا آدم شادی هستم. همیشه از ترس اینکه چه جوری،چه حرفی، چه جایی بزنم که به طرف مقابلم بر نخوره حسابی ترس داشتم ولی حالا گور پدر ترس و برخوردن به طرف! همش که نمیشه آدم کلمه سانسور کنه، هرچی دلشون خواست برداشت کنن مهم خودمم که با گفتن اون حرف سبک میشم.



  • کلمات کلیدی : در مورد خودم
  • ¤ نویسنده: الهام

    نوشته های دیگران ( )

    <      1   2      

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    0
    :: بازدید دیروز ::
    2
    :: کل بازدیدها ::
    28294

    :: درباره من ::

    موج نور

    الهام
    من (الهام) 27 ساله از تهران با جیغی بلند و چشمانی آبی به رنگ دریا و انگشتانی بلند برای نویسنده شدن به دنیا آمدم.

    :: لینک به وبلاگ ::

    موج نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    در مورد خودم .

    :: آرشیو ::

    دی 1387
    بهمن 1387

    :: لینک دوستان من::

    امیر امیری
    دکتر رحمت سختی
    مهاجر
    تخریبچی
    مهدی
    شیعه شناسی
    انسیه
    تلاطم
    ابوالحسن شیرمحمدی
    علیرضا
    علی
    ابوالفضل
    مهدی
    یگانه
    انتظار
    خازن
    مسعود
    بین الحرمین
    سینین
    الما
    حامیان دولت نهم
    کربلا
    بانوی بی نشان

    ::وضعیت من در یاهو ::

    یــــاهـو

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::